چقدر خشن اند خيابونايي که با سکوتت موافقند
وقتي پائيز از راه مي رسه و برگ هاي نارنجي عشوه گرانه دامن افشان مي کنند .
وقتي غروب دست دلبازانه نمايشي از رنگ هاي هفت رنگ ترتيب ميده
وقتي بارون مي زنه به شيشه ئ دلت و دوست داري شونه به شونه اش
زير پاي بارون خودتو تو مسير عشقت تقسيم کني
چقدر خشن اند اين خيابونا
وقتي آسمون گره از پيشوني اش وا مي کنه و پرواز گنجشگک هاي عاشق رو
به باغ چشات دعوت مي کنه
چقدر خشن اند اين خيابونا
کوچه ها . جاده ها . شهرها
وقتي دلت هواي کسي رو کرده که بايد باشه تا آروم
کنار بلور مژه هاي خيس از بارون نفس بکشي و
از عمق نگاهش اشتياق باد و برگاي خشک رو حدس بزني
چقدر خشن اند اين خيابونا که با سکوتت موافقند .
. boloureahsas .
درباره این سایت